یکی از مشکلات اساسی در فهم تاریخ ایران، تحریفها و روایتهای جانبدارانهای است که توسط برخی جریانها و تاریخنگاران ارائه میشود. در این میان، دوره قاجار بیش از سایر دورههای تاریخی ایران هدف این تحریفها قرار گرفته است. روایت غالب از این دوره، شاهان قاجار را بهعنوان افرادی بیکفایت، وطنفروش و راحتطلب معرفی میکند. اما آیا این تصویر با واقعیت تاریخی منطبق است؟
برخلاف اتهاماتی که به شاهان قاجار وارد میشود، این دوره شاهد تلاشهای بسیاری برای حفظ تمامیت ارضی ایران بود. بسیاری از سرزمینهایی که در این دوران به ایران بازگشتند، حاصل جنگها و مقاومتهای سختکوشانهای بودند که توسط همین شاهان و نیروهای نظامی آنها انجام شد.
شاهان قاجار، با وجود محدودیتهای سیاسی و نظامی، موفق به بازگرداندن بخشهایی از سرزمینهایی شدند که در دورانهای پیشین از ایران جدا شده بودند. این اقدامات نشاندهنده تعهد آنها به حفظ تمامیت ارضی ایران است، برخلاف روایتی که آنها را به خیانت و وطنفروشی متهم میکند. اتهام وطنفروشی به شاهان قاجار، بهویژه در زمینه از دست دادن سرزمینها، یکی از تحریفهای رایج تاریخنگاران وابسته است. این سرزمینها نه از طریق معامله یا خیانت، بلکه در نتیجه جنگهای سنگین و تحمیل شرایط نابرابر از سوی قدرتهای بزرگ آن زمان از دست رفتند.
دوران قاجار مقارن با رقابت شدید میان قدرتهای استعماری، بهویژه روسیه و بریتانیا، بود. این دو قدرت، با تکیه بر قدرت نظامی برتر و فشارهای سیاسی، ایران را وادار به پذیرش معاهداتی کردند که بسیاری از آنها ناعادلانه بود. در جنگهای این دوران، ارتش ایران با نیروهای بسیار مدرنتر و مجهزتر روسیه و بریتانیا روبهرو بود. شکست در این جنگها به دلیل ضعف تسلیحاتی و فشارهای خارجی بود، نه خیانت یا راحتطلبی شاهان.
اما باید دید که چرا تاریخ قاجار تحریف شده است؟
برخی جریانهای تاریخنگاری، بهویژه وابستگان به ایدئولوژی ایرانشهری، عامدانه تاریخ قاجار را تحریف کردهاند. این جریانها تلاش کردهاند شاهان قاجار را در تقابل با ایدههای خود قرار داده و آنها را نماد انحطاط معرفی کنند. در روایتهای این جریان، تنها بر شکستها و کاستیهای قاجار تأکید میشود، در حالی که دستاوردها و تلاشهای آنها برای حفظ ایران نادیده گرفته میشود.
جریان ایرانشهری و برخی از تاریخنگاران وابسته، برای تطهیر دورههای بعدی یا مشروعیتبخشی به سیاستهای خاص، دوره قاجار را بهعنوان یک مقطع تاریک در تاریخ ایران به تصویر کشیدهاند. این روایتها عمداً نقش قدرتهای استعماری و فشارهای خارجی در تضعیف دولت قاجار را نادیده میگیرند و تمام تقصیرها را بر گردن شاهان این دوره میاندازند.
دوره حکومت قاجار، علیرغم تمام چالشها، دورهای است که شاهان و سرداران ایرانی برای حفظ تمامیت ارضی کشور تلاش کردند.در بسیاری از موارد، شاهان قاجار از طریق دیپلماسی توانستند از تکهتکه شدن بیشتر ایران جلوگیری کنند. برخلاف ادعای برخی، قاجار موفق شد ایران را در یکی از بحرانیترین دورههای تاریخیاش بهعنوان یک کشور متحد حفظ کند، در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه تحت سلطه کامل استعمار درآمدند.
تصویری که از شاهان قاجار بهعنوان افرادی راحتطلب و وطنفروش ارائه میشود، نه تنها ناعادلانه، بلکه خلاف واقعیت تاریخی است. این دوره شاهد تلاشهای فراوان برای حفظ ایران در برابر قدرتهای استعماری بود. تاریخنگاران منصف و بیطرف باید تلاش کنند تا حقایق این دوره را بدون پیشداوریهای ایدئولوژیک بازگو کنند و به مردم ایران اجازه دهند تا تصویری واقعی و متوازن از گذشته خود داشته باشند.