حکومت پهلوی، در دوره رضا شاه و محمدرضا شاه، سیاستهای متعددی را به اجرا گذاشت که تأثیرات منفی عمیقی بر مردم ترکتبار آذربایجان و دیگر اقوام غیرفارس ایران داشت. این سیاستها در راستای یکسانسازی زبانی و فرهنگی و تثبیت سلطه مرکزگرایانه تهران شکل گرفت و موجب بروز تبعیضهای گسترده در حوزههای زبانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شد. در این نوشته به بررسی این ظلمها و همچنین تحریف تاریخ توسط جریانهایی که پهلوی را تطهیر و از شاهان آن قهرمانسازی میکنند، میپردازیم.
سرکوب زبان ترکی: یکی از برجستهترین جنبههای ظلم پهلویها به مردم آذربایجان، تلاش برای حذف زبان ترکی از عرصههای رسمی و عمومی بود. در دوران پهلوی، زبان ترکی و دیگر زبانهای غیرفارسی از نظام آموزشی حذف شدند. مدارس فقط به آموزش زبان فارسی میپرداختند و صحبت به زبان ترکی در محیطهای عمومی، مدارس و ادارات دولتی ممنوع بود. رسانهها و محافل رسمی دولت پهلوی، زبان ترکی را بهعنوان «زبان بیارزش» معرفی میکردند و از اصطلاحاتی چون «لهجه محلی» برای کوچک شمردن آن استفاده میکردند. این اقدامها به شکلگیری نوعی خودکمبینی زبانی در میان برخی از مردم منجر شد.
حذف هویت فرهنگی: نامهای تاریخی شهرها، روستاها و مکانهای جغرافیایی آذربایجان که به زبان ترکی یا مرتبط با فرهنگ ترکها بودند، تغییر یافت. این تغییرات بخشی از تلاشهای پهلوی برای فارسیسازی تاریخ و هویت آذربایجان بود. تولید و انتشار کتابها، اشعار و آثار ادبی به زبان ترکی بهشدت محدود و گاه ممنوع بود.
سرکوب سیاسی: مردم آذربایجان در دوره پهلوی بارها علیه ظلمهای حکومتی قیام کردند. یکی از مهمترین این اعتراضها، جنبش فرقه دموکرات آذربایجان در سال 1324 بود که خواستار خودمختاری فرهنگی و زبانی بود. حکومت پهلوی این جنبش را با خشونت سرکوب کرد و دهها هزار نفر از فعالان فرهنگی و سیاسی ترک به زندان افتادند یا اعدام شدند. رضا شاه و محمدرضا شاه هر دو سیاست تمرکزگرایی شدیدی را دنبال میکردند که موجب تضعیف استانهای غیرمرکزی، از جمله آذربایجان، شد. این سیاستها نقش نخبگان محلی آذربایجان را در سیاست ملی بهکلی کمرنگ کرد.
تبعیض اقتصادی: حکومت پهلوی سرمایهگذاریهای عمده اقتصادی را عمدتاً به تهران و مناطق مرکزی کشور اختصاص میداد. این موضوع باعث شد آذربایجان، با وجود ظرفیتهای فراوان اقتصادی و صنعتی، از توسعه پایدار محروم بماند. صنایع سنتی آذربایجان مانند فرشبافی و کشاورزی تحت تأثیر سیاستهای اقتصادی متمرکز آسیب دیدند. بسیاری از مردم آذربایجان به دلیل کمبود فرصتهای اقتصادی مجبور به مهاجرت به تهران و دیگر شهرها شدند.
تلاشهای اخیر برای بازنمایی پهلویها بهعنوان «قهرمانان ملی» با تمرکز بر اقدامات عمرانی مانند ساخت راهآهن و ایجاد ارتش مدرن، اغلب جنبههای سرکوبگرانه حکومت آنان را نادیده میگیرد. هدف از این تحریف تاریخ را میتوان در سه محور خلاصه کرد: نخست، تطهیر پهلوی از ظلمهایی که به اقوام مختلف، بهویژه ترکزبانها، وارد شد؛ دوم، ایجاد تفرقه قومی از طریق بازنویسی تاریخ بهگونهای که اقوام غیرفارس در مقابل جامعه فارس قرار گیرند؛ و سوم، تضعیف هویتهای قومی از طریق القای این ایده که یکسانسازی فرهنگی و زبانی تنها راه ایجاد وحدت ملی است.
سیاستهای پهلوی نهتنها به مردم آذربایجان بلکه به دیگر اقوام کشور نیز آسیب زد. بازشناسی این ظلمها از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که میتواند مانع از تکرار آن در آینده شود. وحدت ملی باید بر مبنای احترام به تنوع فرهنگی و زبانی بنا شود، نه سرکوب و یکسانسازی.
حکومت پهلوی با سیاستهای تمرکزگرایانه، سرکوب زبانی و فرهنگی و تبعیض اقتصادی، به هویت و حقوق مردم ترکتبار آذربایجان آسیبهای جدی وارد کرد. قهرمانسازی از پهلویها و تحریف تاریخ در سالهای اخیر تلاشی است برای کمرنگ کردن این ظلمها و نادیده گرفتن نقش مردم آذربایجان در تاریخ ایران. برای ساخت آیندهای عادلانه و متحد، باید تاریخ را بدون تحریف بازگو کنیم و از اشتباهات گذشته درس بگیریم.