کودکهمسری یکی از معضلات جدی در مبارکشهر است که ریشه در باورهای فرهنگی، محدودیتهای اجتماعی و وضعیت اقتصادی خانوادهها دارد. در این شهر، برخی خانوادهها بهدلیل ترسها و نگرشهای نادرست، دختران خود را در سنین پایین به ازدواج مجبور میکنند. این تصمیمات نهتنها به زندگی دختران آسیب میزند، بلکه میتواند تهدیدی برای آینده جامعه نیز باشد.
یکی از دلایل عمده این ازدواجها، باورهایی است که در برخی خانوادهها رواج دارد. برخی معتقدند که ازدواج زودهنگام میتواند از انحراف دختران جلوگیری کند و آنها را از محیطهای ناسالم اجتماعی دور نگه دارد. این دیدگاه بهطور کامل نادرست است، زیرا ازدواج در سنین پایین نهتنها از فرصتهای رشد و آموزش جلوگیری میکند، بلکه دختران را بهزودی در معرض مسئولیتهای سنگین مادری و همسری قرار میدهد که هیچ آمادگی جسمی و روانی برای آن ندارند. این باورها ریشه در نگرشهای فرهنگی و اجتماعی دارند که در بسیاری از جوامع بهویژه در مناطق کمبرخوردار، بهطور ناخودآگاه در نسلهای مختلف منتقل میشود.
در بسیاری از موارد، ترس از ارتباط دختران با جنس مخالف یا نگرانی از فرار آنها از خانه، خانوادهها را به تصمیم ازدواج زودهنگام میکشاند. این نگرانیها بیشتر در خانوادههایی دیده میشود که فضای گفتوگو و آموزش در آنها کمرنگ است و محدودیتهای شدید برای دختران ایجاد میکند. در چنین فضایی، دختران نهتنها از فرصتهای آموزشی و اجتماعی محروم میشوند، بلکه حتی از داشتن آزادیهای فردی برای تصمیمگیریهای شخصی خود نیز برخوردار نمیشوند و در نهایت دچار آسیبهای روانی و اجتماعی میگردند.
پیامدهای کودکهمسری بسیار وسیع و متنوع است. بسیاری از دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، با مشکلات جسمی جدی مانند عوارض زایمان در سنین نوجوانی روبهرو میشوند که میتواند تأثیرات جبرانناپذیری بر سلامت آنها بگذارد. علاوه بر این، به دلیل کمبود حمایت روانی و اجتماعی، بسیاری از این دختران پس از ازدواج دچار افسردگی و انزوای اجتماعی میشوند. فشارهای مادری و مسئولیتهای زناشویی، آنها را از فرصتی برای رشد شخصی و تحصیلی محروم میکند.
در خانوادههایی که تحصیلات و آموزش دختران اهمیت چندانی ندارد، ازدواج در سن پایین معمولاً بهعنوان یک راهحل طبیعی برای حل مشکلات اقتصادی یا اجتماعی دیده میشود. این خانوادهها، بهجای فراهم آوردن شرایط برای رشد و آموزش دختران، به ازدواج آنها بهعنوان یک راهحل برای کاهش هزینهها یا انتظارات اجتماعی نگاه میکنند. این امر میتواند باعث شود که دختران در شرایطی قرار بگیرند که نهتنها از حقوق فردی خود محروم شوند، بلکه بهطور ناخواسته وارد یک چرخه آسیبزا شوند.
یکی دیگر از مشکلات عمده در ازدواجهای زودهنگام، ناتوانی همسران در درک و همدلی با یکدیگر است. دخترانی که در سنین پایین وارد زندگی مشترک میشوند، هنوز در حال رشد روانی و اجتماعی هستند و نمیتوانند بهطور کامل از پس مسئولیتهای یک زندگی زناشویی برآیند. متأسفانه، در بسیاری از موارد، همسران از این دختران انتظار رفتارهای بزرگسالانه دارند و نمیتوانند درک کنند که همسرشان هنوز یک کودک است که باید از فرصتهای رشد و آموزش برخوردار شود.
از طرف دیگر، آگاهی پایین جامعه و خانوادهها از پیامدهای بلندمدت کودکهمسری یکی از عوامل مهم در تداوم این معضل است. دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، معمولاً از ادامه تحصیل و کسب استقلال اقتصادی محروم میشوند. این وضعیت نهتنها آینده آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه بر ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز تأثیر منفی میگذارد. این افراد بهطور معمول با مشکلات بسیاری در زندگی روبهرو میشوند که میتواند هزینههای اجتماعی سنگینی بههمراه داشته باشد.
در نهایت تاکید میگردد که کودکهمسری نهتنها فرصتهای آموزشی و رشد فردی را از دختران میگیرد، بلکه آسیبهای روانی، جسمی و اجتماعی زیادی برای آنها بههمراه دارد. این معضل نیازمند تغییرات اساسی در باورهای فرهنگی و اجتماعی است.
آموزش خانوادهها درباره پیامدهای کودکهمسری، ایجاد فضای حمایتی برای دختران و فراهم کردن شرایط مناسب برای تحصیل و استقلال آنها میتواند نقش مؤثری در کاهش این پدیده ایفا کند. همچنین، حمایتهای قانونی از دختران در برابر ازدواجهای زودهنگام و ایجاد برنامههای آموزشی در مدارس میتواند گام مؤثری در کاهش این معضل باشد.
تغییر نگرشها باید از سطح خانوادهها آغاز شده و بهطور گستردهتر در جامعه گسترش یابد تا تمامی افراد جامعه نسبت به این مسئله حساس شوند و بهطور مشترک برای ایجاد تغییر تلاش کنند.