کارکرد و وظیفه اصلی یک رسانه واقعی، انعکاس مشکلات جامعه است نه سکوی پرتاب و تریبون تبلیغ شخصیت ها یا ادارات و نهادها
از چند سال پیش و همزمان با گسترش و جا افتادن شبکه های اجتماعی در جهان، انحصار شکل دهی به افکار عمومی و بهره برداری های مختلف از این مقوله، از دست رسانه های حکومتی، دولتی و حزبی خارج گشته و وضعیت به گونه ای است که اعتماد و اقبال اکثریت مردم به رسانه های دولتی هر روز کمتر از قبل میشود. میتوان گفت که در آینده نزدیک، رسانه های حکومتی، دولتی و حزبی مرجعیت پر سود خود در خبررسانی و هدایت افکار عمومی را بطور کامل از دست خواهند داد و این مرجعیت مهم و تأثیرگذار به رسانه ها و خبرنگاران آزاد و شخصیت های شناخته شده( سلبریتی ها) منتقل خواهد شد.
این تغییر مرجعیت و حرکت انتقالی در کشور ایران نیز همانند دیگر مناطق جهان مدت هاست که شروع شده و نمود عینی و به نوعی تاثیر منفی آن در همین وقایع و ناآرامی های چند ماه پیش کشور، قابل مشاهده بود. نقطه مهم این است که بنظر میرسد مسئولان و نهادهای ذیربط در ایران، برای این انتقال بسیار مهم، آمادگی نداشتند و شاید بتوان گفت که در مقابل این پدیده نوین غافلگیر هم شدند.
مسئولان امر باید به این هشدار دلسوزانه توجه نمایند که اگر فضای مناسب و منطقی برای فعالیت خبرنگاران و رسانه های آزاد فراهم نگردد و نسبت به حمایت های ضروری در حق فعالین رسانه ای توانا و متخصص در جنگ رسانه ای، کوتاهی شود این میدان بطور قطع و به شکل بیرحمانه ای به اشغال رسانه ها و خبرنگاران فعال در خارج از کشور و سلبریتی ها درخواهد آمد و اثرات مخرب و زیانبار چنین اتفاقی بر اصحاب اندیشه و تفکر پوشیده نیست.
باید شرایط مساعد برای فعالیت خبرنگاران آزاد و البته دارای رویکرد منطقی و منتقدانه، فراهم گردد تا هم به مرور زمان مردم بواسطه این خبرنگاران و محتوای تولید شده توسط آنان، به سواد نسبی رسانه ای و قدرت تجزیه و تحلیل صحیح مطالب درج شده در رسانه ها دست پیدا کنند و هم اینکه سد و مانعی موثر در مقابل خبرنگاران، رسانه ها و سلبریتی هایی که بر روی تحریک احساسات و هیجانات مخاطبین خود سرمایه گذاری میکنند، ایجاد گردد.
در انتها باید اضافه گردد که دو حیطه مهم و اساسی در جنگ رسانه ای وجود دارد که طرفهای درگیر، برای رسیدن به پیروزی و شکست طرف مقابل، از آنها استفاده می نمایند؛ ۱- آگاهی ۲- احساسات.
رسانه های متعلق به طرف متخاصم و مهاجم، قصدشان کاهش قدرت تحلیل و سپس بیدار کردن احساسات و هیجانات مخاطبین جامعه هدف و به تبع آن کم کردن آگاهی مخاطبین است و در مقابل، رسانه های جامعه ای که مورد حمله رسانه ای قرار میگیرد باید هدف خود را افزایش آگاهی و آموزش کنترل هیجانات و احساسات به مردم، قرار دهند. موفقیت در این دو حیطه برنده و بازنده این جنگ را مشخص خواهد کرد.