istockphoto 469328524 612x612 1

عقده های درونی
نویسنده: خیراله ابراهیمی

انسان وقتی روزه می گیرد و از صبح تا شب از خوردن و آشامیدن پرهیز می کند، اذان مغرب که می رسد یرای خوردن و نوشیدن حریص تر می شود و شاید بیش از حد نیاز به خوردن و آشامیدن مبادرت می ورزد. گاهی شکم روزه دار پر می شود ولی چشمش سیر نمی شود و به زور فراوان هرچه درسفره است به شکم می ریزد.
النفس حریص لما منع = نفس انسان حریص هست به چیزی که از آن منعش میکنند.
اگر همان شخص از اول روز برای خوردن و آشامیدن آزاد بود و نفس خود را منع نمی کرد بیشتر از آنچه که هنگام افطار می خورد نمی خورد و کمتر از آن می خورد. منع نفس از خوردن، نفس را برای خوردن حریصتر می کند. منع نفس از آشامیدن، نفس را برای آشامیدن حریصتر می کند. منع نفس از استفاده از غریزه جنسی، نفس را به بهره مندی از امور جنسی حریصتر می کند.


انسان در درونش هم شادی هست هم غم. در درون انسان هم میل سکوت است و هم میل فریاد. در درون انسان هم حال فروتنی هست وهم حال تندی. انسان ایده آل کسی است که از شادی و غم و سکوت و فریاد و تندی و فروتنی و شهوت و عفت و خوردن و پرهیز کردن به موقع استفاده نماید نه اینکه از بروز غم و فریاد و تندی و شهوت و میل به خوردن و نوشیدن در وجود خویش آنقدر جلوگیری نماید که این غریزه های فطری در وی سرکوب شود. سرکوب خواسته های درونی، روان انسان را متلاطم ساخته و غریزه های سرکوب شده به عقده ها، تبدیل می شوند. از طرفی دیگر انسان نباید خودش را غرق لذائذ جسمانی نماید و آرامش خود را وابسته برخورداری کامل از لذائذ دنیوی نماید.


راه اعتدال این است که انسان در عین حالیکه از تمام لذائذ استفاده می نماید آهسته آهسته به حداقل ممکن از این بهره برداری ها اکتفا نماید و ترک افراط نماید. انسان می تواند این حداقل را روز به روز کم کرده مثل معتادی که می خواهد ترک اعتیاد نماید هر روز مقداری از مواد مصرفی خویش کسر کند و بدین ترتیب آهسته آهسته بدون سرکوبگری یه وارستگی و رهایی کامل از کل وابستگیهای دنیوی دسترسی یابد و خوی حیوانی را در وجود خویش به خوی انسانی تبدیل نماید.


در راه زهد به سرکوب نفس توصیه می شود و تعلیمات زاهد بر جلوگیری مقتدرانه و ایستادگی خشمگینانه در برابر نفس مبتنی است. ولیکن در عرفان، راه تبدیل توصیه می شود یعنی سالک بطریق اعتدال علی رغم استفاده از بهره های جنسی و غریزی به حد اعتدال، آهسته آهسته با تعدیل خوسته های نفسانی و کم کردن تدریجی حداقل ممکن، صفات حیوانی خویش را به صفات انسانی تبدیل می نماید. از برخی از مراکز معنوی، گاهی زمزمه موضوعاتی از قبیل لواط به گوش می رسد. مراکزی که انسان را از برخورداری از لذت غریزه جنسی محروم می کتد یا روزی شاهد فُوُران غریزه سرکوب شده ی مزبور بصورت لواط و غیره خواهد بود و یا سرکوب شدگانِ خواسته های طبیعی را با بیماریهای روانی گوناگون مواجه خواهد ساخت.


بچه ای که همراه مادرش در حال خریدن کفش است و دلش می خواهد رنگ قرمز را انتخاب نماید و برای خریدن آن با اصراری تمام اشک می ریزد، اگر مادرش به زور کفش سفید یا سیاه را برای او تحمیل بکند این مسئله باعث دل آزردگی کودک می شود و تکرار این تحمیل ها در درون کودک عقده هایی از خواسته های سرکوب شده ایجاد خواهد کرد و کودک از نظر روحی و روانی دجار اختلالاتی خطرناک خواهد شد. یا باید خواسته کودک را برایش انتخاب نمود و یا او را قانع باید کرد که رنگ سفید یا سیاه یرایش بهتراست و قرمز خوب نیست. کودک وقتی قانع شد که رنگ قرمز خوب نیست خودش رنگ سیاه یا سفید را انتخاب خواهد کرد و نیازی به تحمیل رنگ دیگر به وی نخواهد بود.


یادم می آید: مادری بعد از خوردن غذا، با لحنی تند به دخترهایش می گفت یاالله بجنبید و سفره را جمع کنید و بچه ها گوش به حرف مادر نداده و هریک در گوشه ای به کاری مشغول می شدند. روزی مادر با عصبانیت رو به پدر کرد و گفت می بینی دخترهایت چقدر بی مسئولیت هستند و اصلا دست به کاری نمی زنند. پدر بدون اینکه حرفی بزند خودش از جای بلند شد و مشغول جمع کردن سفره گردید. دخترها وقتی پدرشان را در حال جمع کردن سفره دیدند فورا از جا بلند شده و هریک دست به چیزی بردند و سفره را جمع کردند. مادر با لحن تند می خواست به بچه ها خواسته درونی خویش را تحمیل کند ولیکن پدر هم به مادر فهماند که با تندی نباید چیزی به بچه تحمیل نمود و هم بدون اجبار به دخترها فهماند که در کارهای خانه همکاری باید کرد و دخترها با میل و رغبت خویش دست به کار مورد نظر مادر زدند.
اگر دخترها از ترس مادر، بدون رغبت و میل قلبی دست به این کار می زدند و هر روز این تحمیل تکرار می شد، این کارهای تحمیلی در درون وجود آنها به عقده های روانی تبدیل می شد و با مشکلات روحی فراوانی مواجهشان می ساخت.

توسط naseri

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *